به گزارش حوادث روز؛ روزنامه ایران نوشت:اواسط تیرماه سال 92 با ادعاهای پدر نگران که دامادش را قاتل دخترش میدانست پلیس پایتخت به تجسسهای ویژهای برای پرده برداشتن از سرنوشت زن گمشده دست زد.
پدر آشفته وقتی پیش روی بازپرس ایستاد، گفت: «سال 90 یک مرد عراقی به خواستگاری دخترم آمد. وقتی پرسوجو کردم و دیدم که مرد زندگی است، پذیرفتم و دخترم را به عقد وی درآوردم. هنوز دو سال از زندگی مشترک داماد و دخترم نگذشته بود که متوجه اختلافات شدید آنان شدم تا اینکه چند روز پیش برای دیدن دخترم به خانه آنها رفتم. وقتی دیدم دخترم در خانه نیست و عثمان به تنهایی در خانهشان است به وی مشکوک شدم و سراغ دخترم را گرفتم اما او طفره رفت. چند بار به موبایل دخترم زنگ زدم وقتی دیدم از دسترس خارج است دلواپس شدم تا اینکه موبایلش هم خاموش شد.»
وی افزود:« ابتدا احتمال دادم به خانه آشنایان رفته باشد. وقتی پرسوجو کردم دیدم کسی از دخترم خبری ندارد. نگران هستم که گرفتار سرنوشت بدی شده باشد چرا که او و دامادمان با هم اختلاف داشتند.» با ادعاهای پدر نگران تجسس برای افشای راز گمشدن زن جوان آغاز شد.
کارآگاهان ابتدا مرد عرب را تحت تحقیق گرفتند. این مرد عراقی وقتی نزد پلیس رفت در همان بازجوییهای نخست از راز جنایت هولناک خود پرده برداشت و گفت: وقتی به خواستگاری رفتم پس از عقد، خودش به من گفت که باید در مورد موضوع مهمی با من صحبت کند.
بیشتر بخوانید
او گفت که با دوست من به نام فرمان رابطه دوستی داشته است.
با شنیدن این ادعا شوکه شدم و میخواستم از وی جدا شوم اما او التماس کرد که رهایش نکنم چرا که اگر خانوادهاش بفهمند او را خواهند کشت و از سویی آبرویش به خطر میافتد.
من نیز از سر دلسوزی پذیرفتم و زندگی زیر یک سقف را با وی آغاز کردم اما با گذشت دو سال فهمیدم که وی باز هم با فرمان دوستی پنهانی دارد. او هفتهای سه روز به بهانه اینکه کار میکند شبها به خانه نمیآمد. وقتی به محل کارش زنگ زدم متوجه شدم که ماهها است با آنجا تسویه حساب کرده و به من دروغ میگوید.
مرد عرب گفت آخرین بار وقتی همسرم را با فرمان دیدم خیلی ناراحت شدم و به پلیس 110 زنگ زدم. پلیس هر دوی آنان را بازداشت کرد و پس از چند روز هر دو آزاد شدند تا اینکه هفتم تیرماه وقتی از محل کارم به خانه رفتم به او گفتم که برایت هدیهای خریدهام و به این بهانه ابتدا چشم، دست و پاهایش را با دستمال بستم سپس خواستم او را خفه کنم اما نتوانستم و یک میله آهنی برداشتم و با آن ضربهای به سرش زدم.
وقتی مطمئن شدم که او را کشتم جسدش را به بیرون انتقال داده و دفنش کردم و از همه این صحنهها فیلمبرداری نیز کردم.
با اعترافات این مرد عرب در قتل همسرش فیلم صحنه جنایت نیز به دست آمد تا اینکه صبح دیروز عثمان در شعبه دوم دادگاه کیفری یک از سوی قاضی عزیزمحمدی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه پدر قربانی تقاضای قصاص دامادش را کرد سپس مرد عرب وقتی پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: من به همسرم خیلی علاقه داشتم اما او قدر محبتهایم را ندانست و به اشتباهات گذشتهاش ادامه داد.
روز حادثه تصمیم گرفتم که او را بکشم و نقشهام را عملی کردم چرا که در زندگی برایش هیچ چیز کم نگذاشته بودم و همه امکانات رفاهی را داشت اما او در مدت دو سال زندگی مشترکی که داشتیم فقط به من دروغ گفت.
بنابر این گزارش، سه قاضی عالیرتبه جنایی پس از بررسی تخصصی قصاص مرد همسرکش را منتفی دانستند و وی را به 10 سال زندان و پرداخت دیه کامل محکوم کردند